دایره المعارف طنز

روزنامه(Roznameh): نشریه ای که هر روز چاپ میشود اما فردایش بسته میشود! محلی برای نشر اکاذیب و اراجیف! عادل فردوسی پور(Adel Ferdousi Pour): فشفشه،فتنه گر،مجری برنامه ی ۹۰،به کسی که متخصص تیکه پرانی در حین گزارش مسابقه ی فوتبال میباشد اطلاق میشود . اس تق لال(Esteghlal): آشپالون، سوراخ سوراخ، همان ۶تای ۵۲ معروف ! مادرزن(Madar Zan): مادر همسر ، کسی که همسر شما را به دنیا آوره و در دوران کودکی به او شیر خشک داده اما از شما بهای شیر مادر را میگیرد. داماد(Damad): پسر متاهل ، زن دار ، شغلی جدید که اکثر تازه داماد ها پس از ازدواج به این شغل مشغول میشوند. کشیدن آب حوض، خفه کردن مادر زن ساندیس(Sandis): آب میوه ای خوشمزه در طمع های مختلف، بهانه ای برای دور هم جمع شدن و..... فتنه گر(Fetneh Gar): موجودی سبز رنگ، عموما مرفه بی درد، غالبا اراذل ُ اوباش! دانشجو(Daneshjo): موجودی محتاج جزوه، قوت غالبش تخم مرغ است، عموما در اواخر ترم علاقه ی شدیدی به استاد پیدا میکند. اینترنت(Internet): اینترنت سابق فیلترنت فعلی! شیطان(Sheytan): موجودی فریبکار، نیرنگ زن، به بچه ی تخس نیز اطلاق میشود، به نوع بزرگش آمریکا گفته میشود! آپاندیس(Apandis): قسمتی زائد، وسیله ای برای جراحی کردن و دور انداختن. مزدور(Mozdor): مزد بگیر، کسب روزی، وابسته به عوامل بیگانه بلادکفر(Belade Kofr): کلمه ای که در این وبلاگ به وفور استفاده میشود. سرزمین های غربی، سرزمین های شرقی! هرجایی به غیر از اینجا بلاد کفر محسوب میشود. لولو (Lolo): موجودی ترسناک، ممه خور، خورنده ی ممه، دزد ممه! دروغگو(Dorogh Go): بیان غیر واقع، کسی که واقعیت را برخلاف آنچیزی که هست نشان میدهد، احمدی نژاد فمنیست(Femenist): جامعه ی ایده آل زنان، زن سالاری، ظرف شستن مردان، بچه داری مردان، حق طلاق با زنان، کشک ! بریتانیا(Beritania): استعمارگر پیر متشکل از انگلستان ولز ایرلند، دیوید بکهام و ویکتوریا آدامز ،جزیره ای کوچک در غرب آفریقا قلم(Ghalam): وسیله ای برای نوشتن مانند خودکار مداد روان نویس، نوعی سلاح سرد از نظر حکومت ها! آزادی(Azadi): آزادی در گفتار و رفتار، آزادی در اندیشه، آزادی در ابراز عقیده ، وسیله ای برای فشار بر حکومت های دیکتاتوری ، نام میدانی در تهران ! هدایت گر(Hedayat Gar): کسی که انسان را به راه راست هدایت میکند، پند و اندرز میدهد، موعظه میکند، دست به روشنگری میزند، از وسایل یک هدایت گر میتوان به چماغ، شیشه نوشابه، بشکه و غیره اشاره کرد. آفتاب پرست(Aftab Prasat): موجودی که به آفتاب علاقه ی وافری دارد، هرکجا که آفتاب باشد همانجاست، طرفدار حزب خورشید، یک روز اینوری یک روز اونوری، پاچه خوار خورشید، بله قربان گو، مجلس شورای اسلامی(Majlese Shoraye Eslami):نهاد قانون گذاری کشور، خانه ی ملت، محلی که در آن تعدادی نماینده پس از بحث و جدل های متعدد سیاسی اقدام به قانونگذاری کرده اما شورای نگهبان آن قانون را رد میکند. جایی برای دور هم بودن و وقت تلف کردن

سخنانی کوتاه درباره زمان

« هم اکنون در اینجا متوجه می شوید که تمام تلاشتان بیهوده بوده است و هنوز سر جای اول خود هستید, اما اگر می خواهید به جای دیگری بروید حداقل دو برابر گذشته تلاش کنید! » لوئیس کارول-از درون آینه « زمانی را که از دست می دهید هرگز بازگشت پذیرنیست » جفری شوسر-تریلوس و کریسید « اگر نتوانید وقت خود را برنامه ریزی کنید,هیچ چیز دیگر را هم نمی توانید اداره کنید. » پیتردراکر « اگر9ساعت برای قطع درختی وقت داشتم,6 ساعت آن را صرف تیز کردن تبر خود می کردم. » ابراهام لینکلن « اگر پاسخ فوری می خواهی- جواب آن نه است! » شعار خریداران « آیا زندگی را دوست دارید؟ پس وقت خود را برباد ندهید, زیرا زندگی از آن ساخته شده است. » بنجامین فرانکلین « سال به سال به ابزار بهتری مجهز می شویم تا چیزهایی را بدست آوریم که برای آنها تلاش می کنیم, اما ما برای چه تلاش می کنیم؟ » دکتر لارنس پیتر, اصول پیتر « درست انجام دادن کار نشانه کفایت است.انجام دادن کارهای درست نشانه شایستگی است. » پیتر دراکر « اصلی که ما با آن زندگی می کنیم و می میریم این است که اگر کاری را می توانیم خوب انجام دهیم,بگردیم و ببینیم چگونه می توانیم آن را بهتر انجام دهیم. » دونالد پترسن رئیس اسبق کمپانی ماشین آلات فورد

شهر هرت کجاست ؟// همین خراب شده خودمونه که!!!!!

شهر هرت جایی است که توی فرودگاه برادر و پدرتو می تونی ببوسی اما همسرتو نه...

 شهر هرت جایی است که همه با هم خواهر برادرن اما این برادرا خواهرا رو که نگاه می کنن یاد تختخواب می افتن

 شهر هرت جایی است که مردم سوار تاکسی می شن زود برسن سر کار تا کار کنن وپول تاکسیشونو در بیارن

 شهر هرت جایی است که رنگهای رنگین کمان مکروهند و رنگ سیاه مستحب

 شهر هرت جایی است که اول ازدواج می کنند بعد همدیگه رو می شناسن

 شهر هرت جایی است که همه بَدَن مگر اینکه خلافش ثابت بشه

شهر هرت جایی است که دوست بعد از شنیدن حرفات بهت می گه:‌ دوباره لاف زدی؟؟

 شهر هرت جایی است که بهشتش زیر پای مادرانی است که حقی از زندگی و فرزند و همسر ندارند

 شهر هرت جایی است که درختا علل اصلی ترافیک اند و بریده می شوند تا ماشینها راحت تر برانند

 شهر هرت جایی است که کودکان زاده می شوند تا عقده های پدرها و مادرهاشان را درمان کنند

 شهر هرت جایی است که شوهر ها انگشتر الماس برای زنانشان می خرند اما حوصله 5 دقیقه قدم زدن را با همسران ندارند

 شهر هرت جایی است که همه با هم مساویند و بعضی ها مساوی تر

 شهر هرت جایی است که برای مریض شدن و پیش دکتر رفتن حتماْ باید پارتی داشت

 شهر هرت جایی است که با میلیاردها پول بعد از ماهها فقط می توان برای مردم مصیبت دیده چند چادر برپا کرد

 شهر هرت جایی است که خنده عقل را زائل می کند

 شهر هرت جایی است که زن باید گوشه خونه باشه و البته اون گوشه که آشپزخونه است و بهش می گن مروارید در صدف

 شهر هرت جایی است که 33 بچه کشته می شن و مامورای امنیت شهر می گن: به ما چه. مادر پدرا می خواستند مواظب بچه هاشون باشند

 شهر هرت جاییه که نصف مردمش زیر خط فقرن اما سریالهای تلویزیونیشو توی کاخها می سازن

 شهر هرت جایی است که 2 سال باید بری سربازی تا بلیط پاره کردن یاد بگیری

 شهر هرت جاییه که موسیقی حرام است حرام

 شهر هرت جایی است که گریه محترم و خنده محکومه

 شهر هرت جایی است که وطن هرگز مفهومی نداره و باعث ننگه

 شهر هرت جایی است که هرگز آنچه را بلدی نباید به دیگری بیاموزی

 شهر هرت جایی است که همه شغلها پست و بی ارزشند مگر چند مورد انگشت شمار

 شهر هرت جایی است که وقتی می ری مدرسه کیفتو می گردن مبادا آینه داشته باشی

 شهر هرت جایی است که دوست داشتن و دوست داشته شدن احمقانه، ابلهانه و ... است

 شهر هرت جایی است که وقتی از دختر می پرسن می خوای با این آقا زندگی کنی می گه: نمی دونم هر چی بابام بگه

 شهر هرت جایی است که وقتی می خوای ازدواج کنی 500 نفر رو دعوت می کنی و شام می دی تا برن و از بدی و زشتی و نفهمی و بی کلاسی تو کلی حرف بزنن

 شهر هرت جایی است که هرگز نمی شه تو پشت بومش رفت مگر اینکه از یک طرفش بیفتی..

 شهر هرت جایی است که .......

رابطه نامشروع ... و ... کمر درد

یه روز صبح یه مریض به دکتر جراح مراجعه میکنه و از کمر درد شدید شکایت میکنه .

دکتره بعد از معاینه ازش میپرسه : خب، بگو ببینم واسه چی کمر درد گرفتی؟


مریض پاسخ میده: «من برای یک کلوپ شبانه کار میکنم. امروز صبح زودتر به خونه ام رفتم

و وقتی وارد آپارتمانم شدم، یه صداهایی از اتاق خواب شنیدم! وقتی وارد اتاق شدم،

فهمیدم که یکی با همسرم بوده!!

دربالکن هم باز بود. من سریع دویدم طرف بالکن، ولی کسی را اونجا ندیدم. وقتی پایین را نگاه کردم،

یه مرد را دیدم که میدوید و در همان حال داشت لباس میپوشید.»

من یخچال را که روی بالکن بود گرفتم و پرتاب کردم به طرف اون!!

دلیل کمر دردم هم همین بلند کردن یخچاله.

مریض بعدی دکتر بهش میگه :، به نظر میرسید که تصادف بدی با یک ماشین داشته.

مریض قبلیِ من بد حال به نظر میرسید، ولی مثل اینکه حال شما خیلی بدتره!

بگو ببینم چه اتفاقی برات افتاده؟

مریض پاسخ میده:

«باید بدونید که من تا حالا بیکار بودم و امروز اولین روز کار جدیدم بود.

ولی من فراموش کرده بودم که ساعت را کوک کنم و برای همین هم نزدیک بود دیر کنم.

من سریع از خونه زدم بیرون و در همون حال هم داشتم لباسهام را میپوشیدم،شما باور نمیکنید؛

ولی یهو یه یخچال از بالا افتاد روی سر من!

وقتی مریض سوم میاد به نظر میرسه که حا از دو مریض قبلی وخیمتره.

دکتره در حالی که شوکه شده بوده دوباره میپرسه «از کدوم جهنمی فرار کردی؟!»

خب، راستش توی یه یخچال بودم که یهو یه نفر اون را از طبقهء سوم پرتاب کرد

مهلت خدا برای زندگی

یک خانم 45 ساله که یک حملهء قلبی داشت و در بیمارستان بستری بود . در اتاق جراحی که کم مونده بود مرگ را تجربه کند خدا رو دید و پرسید آیا وقت من تمام است؟ خدا گفت:نه شما 43 سال و 2 ماه و 8 روز دیگه عمر می کنید.

در وقت مرخصی خانم تصمیم گرفت در بیمارستان بماند و عملهای زیر را انجام دهد کشیدن پوست صورت-تخلیهء چربیها(لیپو ساکشن)-عمل سینه هاو جمع و جور کردن شکم . او حالا کسی رو نداشت که بیاد و موهاشو رنگ کنه و دندوناشو سفید کنه !!.

از اونجایی که او زمان بیشتری برای زندگی داشت از این رو او تصمیم گرفت که بتواند بیشترین استفاده را از این موقعیت (زندگی) ببرد.بعد از آخرین عملش او از بیمارستان مرخص شد

در وقت گذشتن از خیابان در راه منزل بوسیلهء یک آمبولانس کشته شد . وقتی با خدا روبرو شد او پرسید:: من فکر کردم شما فرمودید من 43 سال دیگه فرصت دارم چرا شما مرا از زیر آمبولانس بیرون نکشیدید؟

خدا جواب داد :من شمارو تشخیص ندادم!!!"

101 راهکار برای ابراز عشق

به او بگویید که دوستش دارید
بغل کردن یا بغل شدن
اطمینان پیدا کردن از این موضوع که به اندازه کافی برای او احترام و ارزش قائلید
بوسیدن هنگامیکه دیگران در حال نگاه کردن به شما هستند
بوسیدن زمانیکه مردم شما را نگاه نمی کنند

ادامه مطلب ...