وقتی که مهربونن ---------- مثل یه خرگوش ملوس دوست داشتنین
وقتی که اعصبانی میشن ---------- مثل دیونه ها میشن دیگه نمیشه رفت سمتشون
وقتی غر میزنن --------- مثل مگس میرن رو اعصابت
وقتی که ناز میکنن ---------- مثل یه بچه نق نقو اعصابتو خورد میکنن
وقتی که دروغ میگن --------- قیافشون شبیه سوسک میشه
وقتی ناراحت میشن ---------- مثل یه گنجشک تیر خورده دلسوز میشن
وقتی خوشحال میشن -------- مثل کانگورو اینور اونور میپرن
وقتی جیغ میزنن --------- مثل یه سوزن که بهت میزنن از جا میپری
وقتی که بترسن --------- مثل موش سریع یه جا قایم میشن
وقتی خجالت بکشن (البته اگه بکشن)------- مثل لبو قرمز میشن
وقتی که حرف میزنن -------- مثل رادیو خراب باید بزنی تو سرش تا قطع شه
وقتی که گریه میکنن ------------ مثل بچه های شیش ماهه حتما باید نازش کنی تا آروم شه
و در آخر وقتی که هیچ کاری نمیکننو یه جا میشینن مثل یه قاب عکس که زیاد نگاش میکنی خسته میشی ا
تا پیش از این و براساس توطئهای که دشمنان طراحی کرده بودند، گمان میشد که دانش ربطی به دختر یا پسر بودن دانشآموزان ندارد. این در حالی است که وجود تفاوت بسیار زیاد میان دختران و پسران اگر از دید مردم عادی یا فریبخوردگان پنهان بماند هیچگاه از دید وزیر آموزشوپرورش دولت دهم پنهان نخواهند ماند. این هفته حاجیبابایی، وزیر آموزشوپرورش از پیگیری طرح جداسازی کتب درسی دختران و پسران توسط این وزارتخانه خبر داد که بسیار دلگرمکننده بود. ما علاوه بر گرم کردن دل، کمک و پیشنهاد هم در این زمینه بلدیم. در زیر چند نمونه از مطالب کتابهای جداسازی شده مطابق سیاستهای وزارت آموزشوپرورش برای الگوبرداری آورده شدهاند.
ریاضی پسران: 2+2 مساوی است با 4. فوقفوقش 5.
ریاضی دختران: 2 تا گل داریم 2 تا گل دیگه هم میذاریم کنارش که به مامانمون هدیه بدیم؛ مجموعا میشه یه دسته گل.
جغرافی پسران: اگر دست راست خود را به طرف شرق و دست چپ خود را به طرف غرب بگیریم، شمال در پیشرو و جنوب در پشت سرمان خواهد بود.
جغرافی دختران: اگر قادر به تشخیص دست راست و چپ خود باشیم، بهتر است به خانه بخت رفته و دل وزیر آموزشوپرورش را که بارها اعلام کرده از ازدواج دانشآموزان دختر استقبال میکند، شاد کنیم.
ادبیات پسران: درس «حسنک وزیر» از تاریخ بیهقی...
ادبیات دختران: درس «مرضیه وزیر» از تاریخ ...
انگلیسی پسران:
I want to go to the garden with my friendsانگلیسی دختران:
I want to go to the kitchen and cook the dinner for my lord husband
تاریخ پسران (پس از حذف پادشاهان و لشکرکشیها که دولت وعدهاش را داده): یونانیها به سرکردگی یک یارویی حدود دو هزار سال پیش به ایران حمله کردند و عدهای از مردم را کشتند و یک سلسلهای را منقرض کردند اما پس از اندکی خودشان هم رفتند وردست بابایشان.
تاریخ دختران (پس از اصلاحات مذکور): یونانیها یک زمانی به ایران آمدند و سعی کردند بهجای خورشت پلو بادمجون غذای پلاخورشتوس یونانی را که اصلا هم خوشمزه نبود، رواج بدهند اما نتوانستند. طرز تهیه خورشت پلوبادمجون به شرح زیر است...
شیمی پسران: طرز تهیه گاز دیاکسیدمتان در آزمایشگاه:...
شیمی دختران: طرز تهیه انرژی اتمی در آشپزخانه: ...
فلسفه پسران: سقراط فیلسوفی یونانی بود که پیوسته در طلب حق بود و لقب شهید راه حقیقت گرفت.
فلسفه دختران: زن سقراط پیوسته در تعقیب شهید راه حقیقت بود و دمار از روزگار او درآورد.
فیزیک نور پسران: در انعکاس یک تصویر در آینه بین فاصله کانونی آینه(f) و فاصله جسم از آینه(p) و فاصله تصویر از آینه (q) رابطه وجود دارد.
فیزیک نور دختران: در انعکاس تصویر در آینه همیشه بین نجابت، زیبایی و شوهرداری باید نسبت وجود داشته باشد
در یک شب سرد زمستانی یک زوج سالمند وارد رستوران بزرگی شدند. آنها در میان زوجهای جوانی که در آنجا حضور داشتند بسیار جلب توجه می کردند.
بسیاری از آنان، زوج سالخورده را تحسین می کردند و به راحتی می شد فکرشان را از نگاهشان خواند:
«نگاه کنید، این دو نفر عمری است که در کنار یکدیگر زندگی می کنند و چقدر در کنار هم خوشبختند .»
پیرمرد برای سفارش غذا به طرف صندوق رفت. غذا سفارش داد ، پولش را پرداخت و غذا آماده شد. با سینی به طرف میزی که همسرش پشت آن نشسته بود رفت و رو به رویش نشست.
یک ساندویچ همبرگر ، یک بشقاب سیب زمینی خلال شده و یک نوشابه در سینی بود.
پیرمرد همبرگر را از لای کاغذ در آورد و آن را با دقت به دو تکه ی مساوی تقسیم کرد.
سپس سیب زمینی ها را به دقت شمرد و تقسیم کرد.
پیرمرد کمی نوشابه خورد و همسرش نیز از همان لیوان کمی نوشید. همین که پیرمرد به ساندویچ خود گاز می زد مشتریان دیگر با ناراحتی به آنها نگاه می کردند و این بار به این فــکر می کردند که آن زوج پیــر احتمالا آن قدر فقیــر هستند که نمی توانند دو ساندویچ سفــارش بدهند.
پیرمرد شروع کرد به خوردن سیب زمینی هایش. مرد جوانی از جای خو بر خاست و به طرف میز زوج پیر آمد و به پیر مرد پیشنهاد کرد تا برایشان یک ساندویچ و نوشابه بگیرد. اما پیر مرد قبول نکرد و گفت : « همه چیز رو به راه است ، ما عادت داریم در همه چیز شریک باشیم . »
مردم کم کم متوجه شدند در تمام مدتی که پیرمرد غذایش را می خورد، پیرزن او را نگاه می کند و لب به غذایش نمی زند.
بار دیگر همان جوان به طرف میز رفت و از آنها خواهش کرد که اجازه بدهند یک ساندویچ دیگر برایشان سفارش بدهد و این دفعه پیر زن توضیح داد: « ما عادت داریم در همه چیز با هم شریک باشیم.»
همین که پیرمرد غذایش را تمام کرد ، مرد جوان طاقت نیاورد و باز به طرف میز آن دو آمد و گفت: «می توانم سوالی از شما بپرسم خانم؟»
پیرزن جواب داد: «بفرمایید.»
- چرا شما چیزی نمی خورید ؟ شما که گفتید در همه چیز با هم شریک هستید . منتظر چی هستید؟
پیرزن جواب داد: « منتظر دندانهــــــا !»
1. دل تنها عضوی است که با نگاه لمس می شود.
2. دل تاری است که وقتی بشکند بهتر می نوازد.
3. خدا را بخوان تا خدا تو را از خواندنی ها قرار دهد.
4. غرور از فرشته شیطان ، و تواضع از خاک ، انسان می سازد.
5. گرفتار گناه ، اسیر هر دو عالم است.
6. حقیقت رنگ کردن مردم عینکی شدن خود است.
7. زنی که جواهر است از جواهرات برای خویش بت نمی سازد.
8. چشم دروغگو بیشتر از معمول پلک می زند.
9. مطالعه یک کتاب تجربه یک زندگیست.
10. لبخند طاق نصرتی بر دروازه دل است.
11. کودکان خوبند اگر خلاف کردند بزرگترها را ادب کنید.
12. رابطه ای که با هوس شروع شود، با تنفر خاتمه می یابد.
13. چاله شکست پر است از انسان های تندرو.
14. دوست جدید دنیای جدید است.
15. همه از عشق دم می زنند اما عاشقان در سکوت می میرند.
16. هر کس در هنگام شکست ها نشکند پیروز است.
17. همه انسان ها در شهر خیال خویش اسطوره هایی منحصر به فردند.
18. زندگی ساختنی است نه گذراندنی.
19. جهان بزرگتر از آن است که با کار تو خراب شود با گناه خود را خراب نکن.
20. غرور انهدام است مغرور نباش.
21. ای انسان بمان برای ساختن و نساز برای ماندن.
22. امروز فرصتی است برای جبران دیروز و ساختن فردا.
23. ارزانترین و زیباترین آرایش صورت لبخند است.
24. بقا از آن خداست باور ندارید از گذشتگان بپرسید.
25. کسی که هدف های بزرگ دارد بزرگ می میرد.
26. در میدان عشق قاتل و مقتول محبوب یکدیگرند